Saturday, February 2, 2013

:)

خیلی حرف دارم برای زدن، بهتره عناوین سخنانم رو یادداشت کنم تا یادم نره....
1- همه آشپزی هام
2- nanny mcphee و کالین فرث
3- همه وبلاگ­ ها و نگرانی هام
از آخر به اول شروع میکنم. آخه نانازی جون کجا رفتی؟درسته که من حتی یکبار هم برات کامنت نذاشتم ولی همیشه خوندمت و حالا نگرانتم. کاش میومدی میگفتی که اینم یه دعوای دیگه بوده و مثل هزاران دعوای دیگه که همه زن و شوهرا دارن تموم شده و رفته ... نمیدونم این قضیه تمامیت ارضی روحت و اینا چیه ... خدا کنه که خوب باشی.
خانوم شری هم pause زده و من نگرانم. خدا کنه که بچه و خودشون اینا صحیح و سالم باشن. حالا نمیخوان بنویسن دیگه ننویسن. باز خدا شگوره رو خیر بده که اومد کمابیش گفت چیزی نبوده، شایدم من توهم برداشتم اینجوری فکر میکنم. به هر حال احساس بهتریه ...
واقعا چه چیزی بالاتر از این شادی که همه سالم باشن و در کنار کسانی که دوستشون داریم با عشق زندگی کنیم، البته که پول مسئله هست آما هرگز نباید فراموش کرد که سلامتی و شادی و آرامش مهم تره و با پول پیدا نمیشه ...
دیروز و امروزم رو به شادی دو بار ننی مک فی دیدم، خدا خیر بده به بریتیش­­ها، واقعا گروه سنی منو هم در نظر میگیرن و فیلم میسازن. در کل من GB رو بیشتر دوست دارم.
و کالین فرث رو. الان فردا صبحه دیروزه و من اصلا حوصله ندارم.
اما آشپزیهام  ... پستوی گوجه فرنگی خشک شده شف طیبه رو درست کردم و راضی بودم. از اون مهم تر خود گوجه خشک شده توی روغن زیتون و سیر هست که دلمو برده.
نمیدونم چندمه .... باید وسط های بهمن باشیم شاید 15!

No comments:

Post a Comment