Sunday, April 15, 2012

91/1/27

امروز روز خیلی خیلی خوبیه، یک عالمه بارونو تگرگ و صدا و شادی ...

مهمونی عید ما خیلی خوب برگزار شد، مشخص بود که به همه خیلی زیاد خوش گذشته ... خیلی وقت بود که دلم میخواست خانواده مادریم رو دعوت کنم، خاله ها و بچه هاشون و ننه خ.... که خب الحمدلله به افتخار وجود عروس جدید این امر مقدر شد!

تصمیم داشتم حتما شام هم باشه، چون من دوست دارم مهمونی بدم اونم مهمونیهای شیک، خب البته بستگی داره به افرادی که دعوتشون میکنیم که چقدر شیک باشه ولی خب در هر صورت من شیک با چیزهای جدید مدیدی که کسی تا حالا نخورده، دوست دارم. سالاد الویه و سالاد ماکارونی، ژله خوشگل سه رنگ واقعا ترکیب رنگها در ژله خیلی مهمه و تیرامیسو ارجینال با لیدی فینگر و ماسکارپونه، حتی خودم هم اولین بار بود که با لیدی فینگرهای بازاری درست میکردم و fabulous! نتیجه بسیار عالی بود و ملت در کف مانده بودن، البته بخشیش هم جوی بود که در اثر حرف ممد مامان شاس اینا پیش اومد، چون به علت ضیغ وقت تیرامیسی رو گذاشته بودم توی فریزر و در نتیجه یخ زده بود :دی خب باید یک ساعت میگذاشتم و بعد منتقلش میکردم به یخچال. خب یادم رفته یود، کار و بارم زیاد بود، ممد کمی خورد و با توجه به سابقه بدغذاییش گفت درسته که یخ زده ولی خوشمزه هست، خب دیکه ملت جوگیر شدن و مشتاق! تازه خدا خیر بده مامان و فری رو که بعد از ظهر اومدن کمک، منم همه چی رو گذاشته بودم برای فرشته که تمایل داره چیز میزها رو به صورت مینیاتوری برش بزنه ... خب مامان وفرشته کارای اصلی رو انجام دادن، منم به سوسول بازیام رسیدم. خب خیلی خوب بود و من و بوس خیلی راضی بودیم. اون سری هم که ما مهمونی خونوادگی گرفته بودیم خیلی خوب بود، همینه دیگه من به بوس هم گفتم، افرادی که مهمونی خونشون خوش میگذره، باید زیاد مهمونی بدن خب! حالا من تو برنامم هست، درخواست برای زدن پیانو هم زیاد بود که خب بوس مقاومت کرد و آخرش برای داداش و زن داداش و عاطی و ه و خالمه هریم و آقا لقمان که مونده بودن، زد و خب خیلی خوب بود. کلا بوس در این زمینه پیشرفت زیادی داشته و خیلی پیگیر تمرین میکنه و به تازگی هم دیگه کاملا داره با افشین مچ میشه و این سری انقدر خندیدن که خدا میدونه، خب من بسیار هپی شدم، چون یافتن دوستانی که بوس بتونه از کنار اونا بودن لذت ببره، یکم سخته! امان از این روحیه­های هنری و لطیف که کشتن ما رو!

خب در زمینه بیزینس باید عرض کنم که امروز ....

کلا امروز روز خوبیه فقط من بی حوصله ام ... حال ندارم برنامه بنویسم، باور کنید کار من نیست از من گذشته!

Friday, April 6, 2012

بهار 91 هم از راه رسید .... اما تو نیامدی ... هاهاها چه صوبتا!

سلام

روزهای زیادی هست که من دلم میخواهد بیام و بنویسم، چرا نمیام خدا داند. به هر حال من رگه هایی از تنبلی دارم ....

بهار است و هوا دل انگیز است و فصل دربند و درکه و آبشار سنگان و طرقبه شاندیز و خلاصه هر چی گل و درخته مرخته هست... چکنم که امکانات نیست و من بیزی هستم. به هرحال بر خود لازم میدانم که با صدای بلند اعلام کنم که انسانها به چیزهایی که میخواهند میرسند، بی برو و برگرد! نمونه خیلی جالبش هم وبلاگهایی هست که یک زمانی میخواندیم ولی چون خواننده خاموش بودیم و هرگز تصمیمی برای روشن شدن نداشتیم بعد یه زمانی که وبلاگشون رو عوض کردن و گمشون کرده بودیم و دلتنگ شده یودیم و فکر میکردیم کاش میشد دوباره پیداشون میکردیم، به چه جالبی پیداشون میکنیم. نمونه اش وبلاگ ارکیده جون که انشالا به سلامتی داره مامان میشه و دومی فینگیل بانو جون که همین دیروز پیدا شد و سو هپی شدم، برای اینکه یادم نره دوباره مکانی در آفتاب که البته با اخبار خوبی همراه نبود! اما من به شلدن فکر میکنم در راستای دور کردن افکار منفی! و یه وبلاگ جالب دیگه به نام گاه نامه زندگی من که مال یکی از بچه های دانشگاهه و خیلی عجیبه من تا حالا نخونده بودم!

به هر حال بنده برادر خویش را داماد کردم و عرسمون رو بسیار دوست میدارم، بسیار بسیار نینی گولوی شیرینی هست. در مراسم عقدکنون ما بسیار شیک و بسیار خوشگل بودیم، یکی من خیلی خوب بودم و خوشگل، یکیم عروس! دلیلشم این بود که محل دوخت لباس و آرایشگاهمون یکی بود و البته من مقصر نبودم، من زودتر از هر جفتشون وقت گرفته بودم، عروس پرید وسط برنامه های من! دم ملیحه خانمم گرم که لباس منو در عرض 2 روز دوخت، با تشکر از همکاری خاله مریم در انجام کارهای دست لباس شیک بنده البته با کلی قربون صدقه رفتن!

هانی چندتا موضوع وجود داره که نباید فراموش بشه .... عوض کردن مرتب روتختی در راستای شاد سازی روحیه، رنگ کردن اتاق خوابها با غلطک و پیکوکالر.... هورا بنفش و رنگهای گرم و نارنجی و .... ، پرده­های جدید برای اتاق خوابها در ادامه فعالیتهای روحیه بخشی، فانتزی و خوشگل ...

خب برنامه های سال آینده به زودی قرار داده میشوند ولی مواردی که لازم است تا سال آینده به خونه ما اضافه بشن به شرح زیر هستن: پرده های جدید برای اتاق خواب، کنوود تیتانیوم شف، ماشین ظرفشویی باید جاش باز بشه به من ربط نداره! فعلا همینا!

بیایید آرزو کنیم در پایان سال 91 ب جان درآمدی بالغ بر ماهیانه 1.2 میلیون تومان داشته باشه و هپی و راضی باشه و بوسه جان درآمدی ماهیانه 2.5 میلیون تومان داشته باشه و دانشجوی PHD باشه و در حال هیئت علمی شدن و در تلاش برای راه اندازی بیزینس خویش.

گریت، ویش یو هپینس اند هلثینس اند پیس ب جان و بوسه جان.