با عشق و افتخار به مناسبت سال 1392 هجری خورشیدی (سال
جوبلانی) تقدیم میکنم:
بر گیسویت ای جان کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
بگشا ز مویت گرهی چندین مه
تا بگشای گرهی شاید ز دل دیوانه
دل در مویت دارد خانه
مجروح گردد چو زنی هر دم شانه
در حلقه ی مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
بگشا ز مویت گرهی چندین مه
تا بگشای گرهی شاید ز دل دیوانه
دل در مویت دارد خانه
مجروح گردد چو زنی هر دم شانه
در حلقه ی مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
والا حقیقت اینه که ما این آهنگ رو قبلا نشنیده
بودیم، تا اینکه در منزل مادرشوهر محترم، در شب سال نو چهارشنبه 30 اسفند 91 در
برنامه آکادمی گوگوش خانوم ارمیا نامی خوندش و ما وقعا دوستش میداشتیم ... گویا
خیلی هم معروفه آهنگه، از مرضیه بگیر تا پوران و ویگن تا مارتیک و تا چند تا از این سوسول موسولهای حالایی هم
خوندنش ....
خلاصه
آها آهنگ دیگه ای که خیلی خیلی منو به فکر فروبرده
... اینه
یعنی نمیدونید این آهنگ با من چکار میکنه! میترسم از روزی که این حرفها توی زندگی من رنگ واقعیت بگیرن به خودشون ...
در این راستا امسال تصمیمهای مهم میگیریم!
راستی کیش هم خوش گذشت .... هوا عالی، جمعیت موجود
معقول، هتل به نسبت 3 ستاره بودن عالی (هتل آرامش) دسترسیش به اینور اونور عالی
بود، من کیلومترها راه رفتم .... ساحل خیلی تمیز و خوشگل .... خلاصه فقط پول کم
داشتم و همین مانع خرید میزان مکفی شکلاتهای خوشگل خارجی شد .... اینم که قابل چشم
پوشیه چون خدا رو شکر شکلات معمولا پیدا میشه ...
فقط یه چیزی سفر رو باید تا جوونیم بریم والا!
او راستی سال نو همه شما نازنینان مبارک
No comments:
Post a Comment